میشه از اول یاد بگیرم که چه کسی باشم؟

شخص چهارم. اگر تو آغوشی داشته باشی، به اون آغوش نیاز دارم. به کنارت بودن نه با حرف زدن. به اینکه فقط بیام و پیشت باشم. همین. همچین دوستی ندارم. معمولا فقط با دوستام حرف میزنم. حرفهای خوب، حرفهای عمیق، حرف‌هایی که وزن خوبی دارن، اما حالا میفهمم که چقدر دایره افعال مشترکی که باهاشون دارم کمه. چقدر همه چیز رو محدود کردم به کلمات و معناداری ارتباط‌مون رو به حرف زدن گره زدم. دلم میخواد به کسی بگم میشه شب بیام پیشت؟ میشه بهم یه پتو و بالش بدی که کنار تو مچاله بشم؟ میشه برام آهنگ بذاری؟ میشه بیای فیلم ببینیم؟ چیپس میگیرم سر راه با سه تا نودل برای شام چون نفری یه بسته کمه و نفری دوتا زیاد. کاش تو بودی. چقدر از همه دنیا و همه آدمها می‌ترسم. ولی تو آشنایی. تو نزدیکی. تو امنی. تو دور و غریبه و سرد و ترسناک نیستی. چون تو از بقیه آدما نیستی. چون تو فقط منی. خود منی. همونقدر به تو مطمئنم که به خودم. اما تو اصلا بیرون من نیستی و کاش میتونستم کسی رو از بیرون دعوت کنم بیاد اینجا. کاش در این شب‌هایی که دستم از ساحت زبان خارجه راهی داشتم برای در کنارِ آدمها بودن.

 

  • سه شنبه ۲۱ آذر ۰۲
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan